کتابخانه عمومی زنده یاد علی همتی شهر خالدآباد

کتاب میراثی ماندگار
کتابخانه عمومی زنده یاد علی همتی شهر خالدآباد

کتابخانه عمومی زنده یاد علی همتی شهر خالدآباد
کتابخانه عمومی شهر خالدآباد در سال 1394در ساختمانی به مساحت 500 متر مربع واقع در طبقه فوقانی شهرداری که توسط خانواده زنده یاد علی همتی و به همت شهرداری خالدآباد تاسیس گردید ، که زیر نظر نهاد کتابخانه های عمومی کشور اداره می گردد این کتابخانه که دارای مخزن کتاب به مساحت 300 متر مربع ، بخش کودک مجزا 40 متر و همچنین بخش نشریات و بخش نوجوان و بخش کمک درسی به صورت مجزا ، دو سالن مطالعه خواهران وبرادران به مساحت 100متر مربع که محیطی آرام و دلنشین را برای مطالعه کنندگان شهر خالدآباد فراهم نموده است.
آدرس : شهرستان نطنز ، شهر خالدآباد ، خیابان جواد الائمه ، طبقه فوقانی شهرداری خالدآباد ، 03154349576

بسیجی چکیده عشق است و نماد غیرت. سمبل تعصب است و پاسدار مکتب.
بسیجیان، سرو قامتانی هستند که سرو در توصیف عظمتشان خمید و دریادلانی که دریا برای تفهیم وسعتشان خشکید. پروانه صفتانی که شمع از سوز و جمالشان آب شد، غیرتمندانی که کوه از هیبت غیرتشان فرو ریخت و طلایه‌دارانی که حق در سیمایشان متجلّی است.
چه خالصانه جان در کف می‌نهند و چه عاشقانه زندگی را در طبق اخلاص.
مگر جز این است که همه رنگ‌ها، در حضور سبز و عشق سرخ و رویِ سفید و نگاه آبی بسیجی خود را می‌بازد و همه فریادها از هیبت نام بسیج، در گلو خشک می‌شوند؟!
مگر جز این است که: «سر مردان حق‌گو پیش غیر و آشنا بالاست».
بسیج! همه مظلومان ایران با نام تو آشنایند و همه مردم این مرز و بوم وام‌دار تواند.
تو دریای خروشانی از قدرتی، بخروش که پناه مستضعفانی و امید محرومان!
تو پایه‌های استوار سرزمین پهناورمان هستی، برپا باش که تو تکیه‌گاه شانه‌های خسته مظلومانی! تو همان «بسیجیده رزم با ترجمانِ» فردوسی و «نبرد آزمای ایران سپاهِ» نظامی هستی و ما همه تلاش‌هایت را در راه عمران، آبادی، امنیت و آزادی کشور اسلامی‌مان به قدمت هزاران بهار، ارج می‌نهیم، که این همه شکوه و عظمت و این همه مردانگی و غیرت را چگونه ببینیم و چگونه پاس نداریم، ای بسیجی سلحشور!
تو سینه‌ای وسیع‌تر از اقیانوس داری. شانه‌های سترگت تابِ تحمّل تمامِ مظلومیت‌های تاریخ و محرومیت‌هایِ مظلومانه را دارد. در صنوبرِ قلبت هر لحظه جوانه‌های ایمان می‌شکفد و در تاریخِ توفان‌خیز سرزمینمان هر لحظه شکوه شان حماسه می‌آفریند. تو فاتحِ دروازه‌های حقیقت و فاطر کاخ‌های خیالی هستی.
و هرگز فراموش نمی‌کنیم که چگونه با دست توانا و پای پویای تو به اوج رسیدیم.
و هرگز فراموش نمی‌کنیم ایستادن بدون سپرت را در برابر دنیای دونِ استکبار.
ما و همه مظلومانِ میهن همیشه یاور توایم ای پایمرد صحنه‌های ستُرگ، ای بسیجی!

بسیج

دایرة‌المعارف عشق (2)

قالب تنگ لفظ، تاب دریای خروشان و پر موجش را ندارد.
سینه تنگ واژه‌ها را گنجایش عظمت صفات عالی‌اش نیست.
نام و نشان زنجیری بر پر پرواز در آسمان بی‌کران معنویتش است. تنها اقیانوس بی‌پایان معنا، آسمان نامحدود مفهوم و آیینه وسیع باطن و مضمون می‌تواند جلوه‌ای از جمال سیرت و خورشید صورت «مدرسه عشق»، بسیج را به تماشا بگذارد. فقط قاب عالی‌ترین مضامین و صفات انسانی می‌تواند، عکس زیبای لحظه‌های ماندگار، زلال و پاک «لشکر مخلص خدا» را در سینه و آغوش گرم خود بگیرد.
آری، بسیج دایرة‌المعارف عشق و معرفت است. کتاب سبز ایمان است و قاموس سرخ عشق. کتابی که به قلم حکمت امام بسیجیان، خمینی، نگاشته شد و با شور همت و شعور غیرت بسیجیان امام منتشر شد. امامی که خود معلم و مبلغ فرهنگ بسیجی بود و دغدغه بسیج فرهنگی تا آخر عمر مهمان ذهن آسمانی‌اش بود. معلمی که با مشی و خط زیبای سیاست و گچ سفید دیانتش روی وجدان سیاه دنیای استبداد و ظلم نوشت: «بسیج لشکر مخلص خداست».
که دفتر تشکّل آن‌را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند... بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند».
معلم و مبلغی که به صفا و خلوص شاگردان بسیجی خود غبطه می‌خورد و خود را کوچک‌ترین دانش‌آموز «مدرسه عشق» به حساب می‌آورد و دعا می‌کرد که در روز رستاخیز در صف شاگردان این مدرسه به سوی بهشت قرب حرکت کند.
بسیج، دیوان شعر انقلاب اسلامی است که پیر جماران در اوج شعله‌های آتش جنگ تحمیلی، سرود و به زیور طبع و چاپ پایداری و مقاومت بسیجیان آراسته شد. دیوانی که پر از غزل‌های عاشقانه وداع فرزندان و همسران و پدران و غربت اشک و آه مادران و یتیمان است. دیوانی که پر از قصیده‌های بلند اسارت، سوختن و ساختن و انتظار و مشحون از مثنوی حماسه‌ها و رشادت‌ها و شهادت‌هاست. دیوانی که سوز ابیاتش، دل دو بیتی‌های باباطاهر را آتش می‌زند و جگر رباعی‌های خیام را کباب می‌کند. دیوانی که قطعه‌های زمینی «بهشت زهرا»یش با پاره‌هایی از بهشت و ملکوت خدا برابری می‌کند.
طنین بانک خوش عاشقی رسد به گوش بیا به مدرسه عشق ثبت‌نام کنیم
و بسیجی مفسّر اندیشمند حماسه حسینی است. شاگرد مدرسه عشقی که دست تک تک تکالیف استاد پیرش را می‌بوسد. مجنونی که در دشت شیدایی و عمل و بیابان‌های غربت با قلم اندیشه و اسلحه‌اش مشق نام لیلی را تمرین می‌کند و قهرمانی که در گود ورزش باستانی‌اش علی‌گویان به گرد تکلیف، وظیفه و حق می‌چرخد. «بسیجی کسی است که نورش، خورشید را، موجش دریا را، استواریش کوه را، عزمش آهن را، وسعت روحش جهان را، صفتش واژه‌ها را، بی‌نامیش نام را، سوزش آتش را، سرعتش باد را و شهره‌اش تمام اسطوره‌ها را خجل کرده است».
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی