کتابخانه عمومی زنده یاد علی همتی شهر خالدآباد

کتاب میراثی ماندگار
کتابخانه عمومی زنده یاد علی همتی شهر خالدآباد

کتابخانه عمومی زنده یاد علی همتی شهر خالدآباد
کتابخانه عمومی شهر خالدآباد در سال 1394در ساختمانی به مساحت 500 متر مربع واقع در طبقه فوقانی شهرداری که توسط خانواده زنده یاد علی همتی و به همت شهرداری خالدآباد تاسیس گردید ، که زیر نظر نهاد کتابخانه های عمومی کشور اداره می گردد این کتابخانه که دارای مخزن کتاب به مساحت 300 متر مربع ، بخش کودک مجزا 40 متر و همچنین بخش نشریات و بخش نوجوان و بخش کمک درسی به صورت مجزا ، دو سالن مطالعه خواهران وبرادران به مساحت 100متر مربع که محیطی آرام و دلنشین را برای مطالعه کنندگان شهر خالدآباد فراهم نموده است.
آدرس : شهرستان نطنز ، شهر خالدآباد ، خیابان جواد الائمه ، طبقه فوقانی شهرداری خالدآباد ، 03154349576

پیام تسلیت

ای صادق آل محمد صلی الله علیه و آله ! ای رئیس مذهب! ای بلند اختر! در شب هجران تو، عالم دگرگون شده است. توفانی از سهمگین ترین غم ها به وزش درآمده است و از آسمان ناله های سرخ می بارد. پیشانی آیینه ها چین و چروک برداشته است و صدای هیچ پرستویی به گوش نمی رسد. یلداترین شب، در هجران تو بر روی صبح، سیاهی می پاشد و زمان، حرکت نمی کند. جان عاشقان و شیفتگان تو، در آتشی از ماتم می سوزد و شراره اش دنیا را می سوزاند. هق هق گریه، رخصت تسلیت گویی نمی دهد و طاقت شانه ها را می گیرد. غم جانکاه تو را بر دل مجروح عاشقان تسلیت می گوییم.

معجزه هایی از زندگی پیشوای ششم

سوء قصد نافرجام

شبی منصور عباسی، وزیرش را خواند و گفت: جعفر صادق را نزد من بیاور تا او را بکشم. وزیر می گوید: رفتم و امام صادق علیه السلام را در حال نماز دیدم. پس از پایان نماز، با حضرت نزد منصور آمدیم. منصور به نوکرانش دستور داده بود هرگاه دیدید من کلاه از سر برداشتم، جعفر بن محمد را بکشید. وقتی ما وارد شدیم، منصور تا دم در به استقبال امام صادق7 آمد. سپس حضرت را در بالای مجلس نشاند و خود روبه روی ایشان، دست به سینه خم شد و گفت: ای پسر پیامبر! حاجت خود را از من بخواه. حضرت فرمود: «حاجت من این است که از من دست برداری و مرا به اختیار خودم بگذاری که من به عبادت با خدایم بپردازم.» منصور گفت: خواست تو برآورده است. سپس حضرتبرگشت و منصور در هراس عجیبی بود و سپس به خواب رفت. وقتی بیدار شد، پرسیدم: چه اتفاقی افتاد؟ گفت: وقتی جعفر صادق به خانه ام وارد شد، اژدهای بزرگی دیدم که دهان باز کرده بود و یک طرف دهانش بر پایین تخت و طرف دیگرش بر بالای آن بود و می گفت: اگر آزاری به او برسانی، تو را همراه تختت می بلعم.

استجابت نفرین

زمانی که منصور عباسی به حج رفت، کسی از امام صادق علیه السلام نزد وی بدگویی کرد. منصور، حضرت را خواست. امام به آن مرد گفت: آیا سوگند می خوری؟ گفت آری و به خدا سوگند خورد که آنچه گفته راست است. امام صادق علیه السلام به منصور فرمود: او باید آن گونه که من می گویم، سوگند یاد کند. سپس فرمود بگو: اگر آنچه در مورد جعفر بن محمد صادق گفتم که چنین کاری انجام داد راست نباشد، از ذمه حول و قوّت خدا خارج شده ام و به حول و قوّت خود پناه برده ام. مرد از تکرار سوگند خودداری کرد، ولی سرانجام پذیرفت. هنوز سخنش تمام نشده بود که همان جا روح ناپاکش به دوزخ رفت.

میوه دادن درخت خشکیده

گروهی نقل کرده اند در راه مکه همراه امام صادق علیه السلام بودیم و زیر نخل خشکیده ای منزل کردیم. حضرت لب هایش حرکت می کرد و دعایی می خواند که ما متوجه نمی شدیم. سپس امام به نخل توجه کرد و فرمود: «ای درخت! از آنچه خدا در تو نهاده است، بر ما اطعام کن.» سپس از دعای حضرت، نخل خشکیده، سبز و پرخرما شد. سپس حضرت ما را دعوت کرد و فرمود: «به نام خدا از آن بخورید» و ما از خرمایی خوردیم که در عمرمان مانند آن نخورده بودیم. آنجا عربی بود که گفت: این سِحر است. حضرت فرمود: «ما وارث پیامبران هستیم. دعا می کنیم و خدا دعای ما را مستجاب می کند. اگر بخواهی و دعا کنم، تو مسخ می شوی.» مرد عرب که به اعجاز امام باور نداشت با تمسخر گفت: آن را از خدا بخواه. حضرت دعا کرد و مرد عرب به سگ تبدیل شد. پس چون با آن حال نزد خانواده اش رفت، او را زدند و از خود راندند. پس آن سگ به سوی حضرت برگشت، در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود. حضرت هم بر او رحم آورد و دعا کرد و آن مرد به حال اول بازگشت.

 

استجابت دعا

روزی حَمّاد بن عیسی به حضور مبارک امام صادق علیه السلام وارد شد و از آن حضرت خواست برایش دعا کند که خداوند چندین مرتبه سفر حج، باغی مناسب و سرسبز، خانه ای وسیع، همسری خوش نام و از خانواده ای خوب و فرزندانی نیکوکار روزی او گرداند. امام صادق علیه السلام چنین دعا فرمود: «خداوندا! پنجاه سفر حج، باغی مناسب، خانه ای نیک، همسری خوب و از خانواده ای بزرگوار و فرزندانی نیکوکار و فهیم روزیِ حمّاد بن عیسی گردان».

یکی از دوستان حمّاد که در آن مجلس حضور داشت، می گوید: سال ها بعد به شهر بصره رفتم و میهمان حمّاد بن عیسی شدم. حمّاد گفت: آیا به یاد می آوری آن روزی را که امام جعفر صادق علیه السلام برای من دعا کرد؟ گفتم: بلی. گفت: من تاکنون 48 مرتبه حج انجام داده ام و این خانه ای را که می بینی، در شهر بصره نظیر ندارد. نیز باغی دارم که از هر نظر بهترین باغ هاست. همسری پاک و نجیب دارم که از محترم ترین خانواده هاست و این هم فرزندانم هستند و همه اینها از برکت دعای امام جعفر صادق علیه السلام است.

کوشش برای معیشت

هرگاه امام جعفر صادق علیه السلام در باغستان و مزرعه، بیل در دست می گرفت و مشغول کشاورزی و کارگری می شد، دوستان ایشان می گفتند: یابن رسول اللّه ! چرا در این موقعیت، خود را به زحمت انداخته اید؟ اجازه دهید ما کار کنیم و شما استراحت کنید. حضرت در پاسخ می فرمود: «مرا به حال خود واگذارید. من علاقه مندم که خداوند مرا در حالتی مشاهده کند که با دست خود زحمت می کشم و کار می کنم و جسم خود را برای به دست آوردن روزی حلال به زحمت و مشقت انداخته ام».

خدمت به پدر و مادر

شخصی نزد امام جعفر صادق علیه السلام آمد و گفت: یابن رسول اللّه ! پدرم پیر و ضعیف شده است، به طوری که همانند بچه کوچک، باید در خدمت او باشم. حضرت فرمود: «چنانچه توان داشته باشی، باید این کار را ادامه دهی. باید با کمال ملاطفت و مهربانی برایش لقمه بگیری و در دهانش بگذاری. انجام این امور، در فردای قیامت، راه ورود به بهشت را برایت آسان می گرداند».

تعداد انبیای الهی

صَفوان جمّال حکایت می کند: روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم که فرمود: «ای صفوان! آیا تعداد سفیران و پیامبرانی را که خداوند متعالی برای هدایت بندگان مبعوث کرده است، می دانی؟» عرض کردم: خیر، نمی دانم. امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر برانگیخت و به همان تعداد نیز وصی و جانشین منصوب کرده که تمامی آنها اهل صدق حدیث و ادای امانت و زاهد در امور دنیا بوده اند.» سپس حضرت فرمود: «خداوند، پیامبری بهتر و بافضیلت تر از حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بر روی زمین نفرستاده است».

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی